بحث دوم
صادق : سلام
امین : سلام
امین : احوال شما ؟
صادق : خوبم الحمد لله
صادق : در مورد امام زمان نوشته ای
امین : آره ولی کسی جواب نمیده
صادق : دوست داشتم مستقیم صحبت کنیم
امین : باشه
صادق : عقایدت رو قبلا باهم مرور کردیم
امین : آره
صادق : نظراتت در مورد خدا و پیامبر و قران و
امین : بله
زمان: 14:35
صادق : اگه اجازه بدی این گفتگو را ثبت کنم
امین : کدوم ؟
صادق : همین ارتباط زنده رو
امین : همین که الان داریم صحبت میکنیم یا اون قدیمییه رو ؟
صادق : اون رو هم ثبت کردم این را هم
امین : کجا ثبت میکنی حاجی ؟
امین : توی کلوپ ؟
صادق : تو ورد
صادق : تو سیستم خودم
زمان: 14:38
امین : میتونم بپرسم به چه دردتون میخوره ؟
صادق : ثبت تجربیات
صادق : و استفاده دوباره
صادق : حالا اجازه می دید یانه ؟
امین : باشه هرجور راحتی ، وای بپا نکشنمون ، چون میدونی که .... لا اکراه فی الدین
امین : خواهش میکنم
امین : من 10 دقیقه وقت دارم تا کلاسم
صادق : نترست
امین : بفرمائید
صادق : خدا رو به عنوان یک وجود زنده قادر حکیم دانا قبول داری ؟
زمان: 14:41
امین : به نظر من وقتی به هیچ برسی به خدا میرسی
امین : یعنی وقتی هیچ چیز نباشه خدا نمودار میشه
صادق : جواب سوال منو ندادی
امین : خب تصور من از خدا اینه ، هیچ
صادق : خدا رو به عنوان وجودی که خلق کرده و هنوز تدبیر می کنه قبول داری ؟
امین : نه
صادق : یه می گی خدا آفریده رفته پی کارش
زمان: 14:44
امین : خدا تدبیر نمیکنه
صادق : تدبیر به نظر شما یعنی چی ؟
امین : من عربیشو بلد نیستم
صادق : فارسی ب
امین : ولی شنفتم که خود خدا میگه
امین : انسان تدبیر میکنه و خدا تقدیر میکنه
صادق : از کی شنفتی این سخن نغز رو
امین : بهش ایمان دارم ( به این جمله )
امین : شما هم موتونی روش فکر کنی
امین : به نطر من آدمی ساخته افکار خویش است
امین : و فردا همان خواد شد که امروز می اندیشیده
امین : پس تدبیر تدبیر خود انسان است نه تدبیر اللهی
صادق : در مورد جهان چه طور
صادق : در مورد حیوانات و جمادات
امین : اگر خدا بخواهد برای ما تدبیر کند ، پس یعنی ما هیچ تدبیری برای خود نمیتونیم بکنیم
زمان: 14:47
صادق : در مورد غیر ماچطور
امین : منظورت رو نمیفهمم
صادق : یعنی ملائکه و افلاک و زمین
صادق : مثلا
امین : آهان یعنی کی برای اونا تدبیر میکنه ؟
صادق : بله
امین : اونارو نمیدونم ولی خودمو میدونم
امین : به یه چیز ایمان دارم
امین : که خدا در درون وجود خدا ماست
امین : خود ماست
زمان: 14:50
امین : همینم برام کافیه
امین. : همین ، فرصتی داده شده که زندگی کنیم ، تا ببینیم ،تا بدانیم ، تا لذت ببریم
امین. : و بعدش هم یک زندگی دوباره
امین. : حالا چرا وقتی میتونم چیزهای بهتری رو بدونم ، فکر اینو بکنم که زمین از کجا ساخته شده ؟
صادق : زندگی دوباره رو کی درست می کنه
امین. : کسی درست نمیکنه
امین. : قرار نیست که دوباره درست بشیم که
امین. : چیزی از بین نمیره که بخواد دوباره درست بشه
امین. : فقط ار حالتی به یک حالت دیگه تبدیل میشیم
صادق : از کجا می دونی
زمان: 14:53
امین. : چون اینو میدونم که هیچ چیز از بین نمیره
صادق : از کجا
صادق : ؟
امین. : فقط از حالتیس به حالت دیگر تبدیل میشه
امین. : طبق قانون بقای انرژی
صادق : واااااااااااااااا
امین. : ؟
صادق : این قانون رو کی نوشته
امین. : توی درسامون خوندیم
امین. : نمیدونم کار کیه
امین. : انرژی هیچوقت از بین نمیره بلکه از حالتی به حالت دیگه تبدیل میشه
صادق : خب این چه ربطی به روح داره
صادق : مگه روح انرژیه؟
امین. : خب روح هم به نظر من یکنوع انرژیه
زمان: 14:56
امین. : آره
صادق : چه نوع ؟
صادق : هسته ای یا فسیلی ؟
صادق : الکتریسیته یا ..>
امین. : اونشو دیگه نمیدونم
امین. : شاید از همش
امین. : شما فکر میکنید روح از چه جنسی باشه ؟
صادق : شاید از هیج کدام
زمان: 14:59
امین. : یعنی روحی وجود نداره ؟
صادق : مگه هر چیز حتما باید ماده یا انرژی باشه
صادق : تا وجود داشته باشه
صادق : خدا ماده یا انرژیه ؟
امین. : اگر چیزی وجود داشته باشه ، حتما باید یه چیزی برای تعریف داشته باشه
امین. : مگه شما انرژی رو میبینی ؟
صادق : چرا
امین. : ولی اسم روش میزاری
صادق : چرا باید حتما تعریف بشه و چرا حتما باید دیده بشه ؟
امین. : من نگفتم حتما دیده بشه
زمان: 15:2
امین. : ولی نباید تعریف بشه ؟
صادق : تعریف یعنی شناختن از چه راهی باید بدست بیاد
صادق : از راه چشم یا حواس دیگه
صادق : یا عقل ؟
امین. : از راه چشم میشه ، عقل میشه ، حس میشه ، عقل میشه
امین. : شما تا بحال روح خودتو دیدی ؟
صادق : از راه چشم نمی شه خدارو شناخت چون دیدنی نیست همینطور روح را
امین. : ولی میشه احساسش کرد
امین. : درسته ؟
زمان: 15:5
صادق : چه جوری ؟
صادق : احساس قلبی بله ولی احساس شناخت نیست
امین. : یقین از این نظر که میشه به مخلوقات نگاه کرد و نظم آفرینش و اینجور چیزا من قبول ندارم
صادق : چرا ؟
امین. : خب دیگه
امین. : من خدارو توی وجود خودم احساس میکنم نه طور دیگه
صادق : پس چه جوری باید خدارو شناخت
صادق : شما که می گی باید تعریف کرد یعنی شناخت نه احساس کرد
امین. : هرکس خود را شناخت ، خدارا شناخت
زمان: 15:8
صادق : شعار نده
امین. : مشکل انسانها میدونی چیه ؟
امین. : اینکه خودشونو باور ندارن
امین. : فکر میکنن همیشه یه چیزی اون بیرون داره کاراشونو کنترل میکنه
امین. : شعار نمیدم
صادق : خدای تو می تونه برای دیگران دستور بده
امین. : اعتقاد دارم
امین. : همونطور که شما به نظریه خودتون اعتقاد دارین
امین. : البته که میتونه
امین. : نمیدونی چ میگم
صادق : و برای همه قانون بنویسه
امین. : انسانها نمیدونن که هر چیمیشه خودشون میکنن
امین. : نه تقدیره و نه از پیش تعیین شده
صادق : اصلا آدما نیاز به قانون خداییدارن ؟
امین. : به نظر خدای من هیچ قانونی نباید در دنیا وجود داشته باشه
امین. : نه ندارن
امین. : میدونی گفتم که ، بدبختی بشریت اینه که فکر میکنه یک عروسک خیمه شب بازی در دست کسی به نام خداست
امین. : و هرچی اون بخواد همون میشه
صادق : بنده چنین فکر نمیکنم ک
امین. : اینقدر این انسان احمقه که نمیدونه هر چی خودش میخواد همون میشه
زمان: 15:11
امین. : چرا میکنید
امین. : خبر نداری
صادق : به نظر من انسان مسئول کارهای خودش هست
امین. : اگر و اگر و اگر ...
صادق : نه مطلقا
صادق : مسئول است و باید پاسخگو باشد
امین. : کی ؟
صادق : من و شما و همه انسانها در قبال کارها و حرفها وعقاید خود مسئولیم
امین. : آفرین
امین. : پس خودمون میخوایم نه خدا
صادق : بله
زمان: 15:14
امین. : پس خدا این وسط چه کارست ؟
امین. : خودمون یه کاری میکنیم و تاوانش رو میدیم
صادق : فراهم کننده شرایط برای رسیدن ما به کمال
صادق : ولی حرکت از سوی ماست
صادق : خب برگردیم به بحث خدا
امین. : اونشرایط رو هم خودمون فراهم میکنیم
امین. : حالا اومدیم و خدا نخواست برای کسی فراهم کنه ؟
امین. : چی میشه ؟
صادق : یعنی زمین را ما درستکردیم
امین. : تقصیر اون میشه اونوقت که به کمال نرسیده ؟
صادق : هوارا و
صادق : نه
امین. : من که گفتم
صادق : برگردیم به بحث خدا
امین. : مادرست نکردیم و گفتم که نمیدونن کی درست کرده
امین. : ولی میدونم اون خدایی که میگید با اون شکل درستش نکرده
صادق : اجازه می دی یه سوال بپرسم
امین. : ولی اینمک میدونم که زمین از ییک انفجار بوجود اومده
زمان: 15:17
صادق : اجازه ؟
امین. : خئاهش
صادق : عالم از هیچ بوجود امده ؟
صادق : از نیستی هست شده ؟
صادق : خود بخود
امین. : باور کن نمیدونم
امین. : هنوز علمم به اونجاها نرسیده
امین. : ولی داستان شمارو هم برای خلقت باور ندارم
صادق : یعنی ممکنه خود بخود از هیچ بوجود بیاد
امین. : من فکر میکنم
صادق : فکر می کنی چی ؟
صادق : می شه یا نه ؟
امین. : شاید یک وجود از همون اول بوده
امین. : نمیدونم
صادق : شاید ؟
زمان: 15:20
صادق : سعی کنید بدونید
صادق : تا بعد
صادق :
امین. : یاهوووووووووو